نوشته شده توسط : r.u

سومین جشن مربوط به ماه بهمن است که در بهمن ماه برگزار می شد و اگر به دست فراموشی رفته همه جوانان نسل تازه ایران بتوانیم انجام دهیم و همان جشن هایی که مردمان ایران باستان انجام دادن و در مشکلات حفظ کردند ما هم حفظ کنیم که همان طوری که الان ما به این کارشان افتخار می کنیم ما هم این کار را ادامه دهیم تا نسل بعد هم به ما افتخار و این فرهنگ و سنت را ادامه و از همه مهمتر حفظش کنند.در منابع آمده که روز سی بهمن مردم آب پاشی میکردن وبه وسیله این عمل که منشا آن برای آن بود تا باران بیاید. این جشن هم در زمان ساسانیان بوده که مدت مدیدی خشکسالی پیش آمده و شاه به زیارت آذر خوره رفت و دعا کرد ( دعا یی کرد که خود متوجه می شد نه اینکه مثل الان به زبان عربی می گوئند و متوجه نمی شوند که چه می گوئند . اگر این طور دعا کردن دعاست پس با جادو گری فرقی ندارد . چیزی بگو که توهم منتوجه شوی ) تا آن آفت را خدای مهربان دور گرداند



:: موضوعات مرتبط: جشن آبریزان , ,
:: بازدید از این مطلب : 743
|
امتیاز مطلب : 168
|
تعداد امتیازدهندگان : 52
|
مجموع امتیاز : 52
تاریخ انتشار : 14 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : r.u

1و8و14و15و16 دی

& واژه دی در اوستا دتهوش یا دزوه آمده که به معنی دادار یا آفریننده و آفریگار است.واژه دی از مصدر دا آمده است که در اوستا و پارسی هخامنشی به معنی دادن است.به گونه ای که در گفتگوی گاهنمای مزدیسا گفته شد هریک از سی روز ماه ،نام ویژه ای دارد که چهار روز آن به نام خداوند و شش روز به نام امشاسپندان و بیست روز دیگر به نام ایزدان است که هریک نگهبان یکی از آن روزها می باشند.

روزهای اول ، هشتم ،چهاردهم ، پانزدهم و بیست و سوم و هرماه به نام دی است

روز اول و هشتم دزو: را که در حساب سالشماری عهد عتیق عید بود تحت خرم روز می نامیدند و شاه از تخت به زیر می آمده لباس سپید می پوشید و در چمنی بر فرش های  سپید می نشست و بارعام میداد، هرکسی می توانست بحضور او بار یابد آنگاه شاه با عموم سخن میگفت و با آنان می خورد و می آشامید.شاه در این روز چنین میگفت، من امروز چون یکی از شما هستم و با شما برابرم زیرا که قوام جهان به آبادیست که در دست شماست و قوام آبادی و پادشاه است هیچیک از این دو از دیگری بی نیاز نتواند بود.

جشن سیرسو :

روز چهاردهم :مردم به خوردن سیر و آشامیدن شراب می پرداختند و سبزی را باگوشت می پختند تا دفع آفات کند

روز پانزدهم:معمول بوده که انسانی را از خمیر یا گل سرخ می ساختند و بر فراز درگاه می گذاشتند

روز شانزدهم: نام آن  درست معلوم نیست گویا نامی مرکب است که جزء اول آن لفظ گاو است که منسوب به فریدون پادشاه است که آخوندهای زرتشتی به طور افسانه و خرافات آن را در آورده اند که فریدون سوار گاوی است و سایه آن در ماه افتاده و هرکس آن را ببیند دعایش مستجاب و...



:: موضوعات مرتبط: جشن(دیگان) شب یلدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 691
|
امتیاز مطلب : 140
|
تعداد امتیازدهندگان : 45
|
مجموع امتیاز : 45
تاریخ انتشار : 14 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : r.u

جشن بهمنگان : به معنی نیک و منش که روی هم نیک منش یا منش نیک بوده .روز دوم هر ماه در ایران به نام بهمن و یکی از نخستین فرشتگان زرتشتی است و با یازدهمین ماه سال نیز هم نام بود.این جشن برای فراموشی کینه ها عقد ها وهمبستگی و انساندوستی بوده که ریشه آن هنوز در ما وجود دارد.

چگونگی انجام جشن:

با جامه نوو پاکیزگیست واین جشن شناخت بیشتر از گیاهان دارویی است در این مهمانی آش به فزونی پخته می شده که نشان می دهد جشنیست گروهی در این روز سپند را با شیر می خورند و از تمام میوه ها در جشن استفاده می شده انواع غذا ها و گوشت ها رامی پزند و به اجرای موسیقی می پردازند

شاعر فرخی سیستانی سروده

فرخش باد و خداوندش فرخنده کناد              عید فرخندهی بهمنگان



:: موضوعات مرتبط: جشن بهمنگان , ,
:: بازدید از این مطلب : 721
|
امتیاز مطلب : 121
|
تعداد امتیازدهندگان : 42
|
مجموع امتیاز : 42
تاریخ انتشار : 14 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : r.u

9 آذر

روز نهم آذر روز آذر روز بوده به احترام آتش و عنصر آتش جشن آتش برگزار می گردیده.

در ریگ ودای هندوان و اوستای ما ایرانیان نام پیشوای دینی هر دو دسته آثره ون میباشد آثره ون به معنای آذربان یعنی پاسبان و نگهبان آتش گماشته می شود.(همانگونه که وستالیس در روم دختری دانا و پاکدامن و از نژاد اصیل روم به نگهبانی آتش در معبد وستا به کار گماشته بود.آتش از زمان های بسیار کهن در اقوام جهان بسیار مقدس و حتی پرستش میشده که پرستش آتش بیشتر به ماد ها و دسته بسیار کوچکی ازمردمان مذهبی زرتشتی بوده.ولی اقوام آریایی و آئین اصیل زرتشتی آن را محترم و مقدس می شمردند ولی پرستش نمی کردند.در ودره مادها دخمه ای به نام دکان داود در کرمانشاه مردی در حال پرستش آتش است . اما در دوره هخامنشی از کتیبه ها مشاهده می شود که با احترام در مقابل آتش ایستاده اند و در دوره ساسانیان نیز این آتشدان ها مشاهده می شود ولی پرستش نمی شوند.میخوریم و پای میکوبیم ودوست میداریم زندگی را با شادی. مبارک این جشن ایرانی

اوستا آتش را به پنچ نوع تقسیم کرده و نام آنها در یسنای 11 و 17 ذکر گردیده:

1:    برسوزه: آتش معابد .و آتشی که در موارد عادی به کار می رود.

2:    هوفریان: یعنی آتشی که در دل و جان انسان  است

3: اوروازشت: آتشی که در نباتات پنهان است

4:     وازشت: آتشی که در ابر ها وجود دارد یعنی صاعقه

5:    سپنشت: آتشی که در بهشت در حضور اهورا مزدا میسوزد

یونانیان قدیم درباره ایرانیان نوشته اند که علاقه و ارادت خاصی به آتش داشته اند با این که یونانیان علت علاقه مندی به اتش در ایرانیان را نمی دانستند  ولی از روش ایرانیان پیروی و احترام خاصی به آتش داشتند و آذر ایزد  ایرانیان را به الهه آتش هشتا می خواندند. کم کم این رسم در روم نیز نفوذ کرده و رومیان هم آتش را ستودند و آذر ایزد و هشتا را با نام وستا خواندند البته نا شناختن  اشتباه و شک و یقین روسوم آتش در ایران. یونانیان را به اشتباه انداخته که در زیر می خوانید:

هرودوت،گزنفون،دیوژنس و دینون نوشته اند : آتش شکل برخی پروردگاران ایران است و

ماکسیموس تیروس :آتش صورت خدای ایرانیان است ولی همین تاریخ نگاران در جای دیگر نوشته اند که ایرانیان هیچ وقت لاشه و مرده های خود را نمی سوزانند و گنای بزرگی قلمداد میشدو حتی سوگندی اگر در برابر آتش میخوردند با اهمیت بود.درهنگام وقوع جنگ آتش را در آتشدان های نقره ای ریخته بدور سر لشگریان خود می چرخاندند و عقیده داشتند که از خطر مصون خواهند ماند.آن اعمال هنوز هم وجود دارد که همان اسپند یا اسفند دود کردن ( کولک به زبان مازنی) و چرخاندن دور مجلس در مراسم مهم.البته نحوی برگزاری آن اینطور بوده که ایرانیان به آتشکده می رفتند و دعای آتش را برای سلامتی جهانیان می خواندند

 



:: موضوعات مرتبط: جشن آذرگان , ,
:: بازدید از این مطلب : 685
|
امتیاز مطلب : 137
|
تعداد امتیازدهندگان : 40
|
مجموع امتیاز : 40
تاریخ انتشار : 14 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : r.u

10 آبان

گرامی میداریم جشن ملی خودمان را و از هیچ فرهنگ دیگری برای جایگزینی فرهنگ ملی خودمان استفاده نمی کنیم. یکی دیگر از جشن های این سرزمین کهن جشن آبانگان است که در روز دهم آبان ماه که برابر با آبان روز به یادبود آب این عنصر با ارزش برگزار می شود. واژه آب که جمع آن آبان است در اوستا -کتاب مقدس ایرانیان-در زبان پهلوی آپ و در زبان سانسکریت آپه و پارسی هخامنشی آپی تلفظ می شد.این عنصر مانند سایر عناصر چهارگانه :آب ، آتش ، خاک ،و باد در آئین ما مقدس و آلوده کردن آنها گناهی بس بزرگ و ضد انسانی و بشری بوده.

ویشتاسب یشت آیه 8:آب فر ایزدی بخشد  به کسی که او را بستاید

برگزاری جشن آبانگان:

 پارسیان به ویژه زنان در کنار دریا یا رودخانه  آب را ستایش می کردند ایرانیان از آنجایی که آب را مهم می دانند هیچ گاه آن را آلوده نمی کرده .هرودت مورخ یونانی: ایرانیان در میان آب ادار نمی کنند ،آب دهان و بینی در آن نمی انداختند .

استرابون: ایرانیان در آبروان لاشه مردار نمی اندازند

بوریحان بیرونی بزرگ می گوید: در این روز پسر تهماسب از سلسله پیشدادیان به شاهی رسید مردم را به کندن قنات و نهرها و بازسازی آنها فرمان داد

تاریخ بلعمی و طبری نیز نوشتند: که بیرون راندن افراسیاب از مملکت پارسیان به روز آبان در ماه آبان بود و پنجم این روز را عید می گرفتند و آن را پس از نوروز و مهرگان بزرگترین عید نامیدند

همه با هم به استقبال این جشن با شکوه می رویم و در مصرف این عنصر پاک می کوشیم .تا این جشن را هم انجام داده باشیم

مبارزه با تهاجم فرهنگی ،چه غرب چه عرب و  دست یافتن به استقلال فرهنگی ایرانی

 

 



:: موضوعات مرتبط: جشن آبانگان , ,
:: بازدید از این مطلب : 714
|
امتیاز مطلب : 167
|
تعداد امتیازدهندگان : 53
|
مجموع امتیاز : 53
تاریخ انتشار : 14 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : r.u

4شهریور

چهارمین روز شهریور که متقارن با نام ماه و روز بود منجر به برپایی جشنی به نام شهریورگان نام یکی از امشاسپندان هفت گانه است خشتر یا شهریور که نگهبان آسمان هاست .در این روزها به خاطر صفات پاک ایرانیان مسئول دستگیری و کمک به بینوایان و تهیدستان بوده که به مهر و محبت می پرداختند و آنان را لباس های نو و غذا  می دادند اگر این جشن همزمان با یک پادشاه عادل و دادگر بود پادشاه هم در این جشن حضور میرساند و کمک می کرد و با مردم شادباش می گفتند.اما در این روزها  محصولات کشاورزی گرد آوری میشده و جشن خرمن کوب می گرفتند و این بهانه ای برای کمک رسانی به مستمندان بود چون به هر حال در این ماه بعد از استراحت دوباره در پائیز باید کار شروع میشده ما ایرانیان و هر انساندوست دیگری اعتقاد داشتیم و داریم که هر کاری را با نیکی و شادی و فرخندگی باید آغاز کرد.



:: موضوعات مرتبط: جشن شهریورگان , ,
:: بازدید از این مطلب : 609
|
امتیاز مطلب : 165
|
تعداد امتیازدهندگان : 53
|
مجموع امتیاز : 53
تاریخ انتشار : 14 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : r.u

16مهر

جشنی که بوریحان بیرونی دستش از قلم استراحت ندید و زبانش از بیان فراغت نیافت و در تمام سال برای تحصیل و تکمیل مساوی می دانست مگر مهر گان و نوروز.

برای شناخت هر چه بهتر مهرگان و علل بر پایی جشن مهرگان ابتدا به بررسی و شناسایی مهر و جایگاه آن در باورها و اندیشه های مذهبی ایران باستان می پردازیم و پس از آن وارد مقوله جشن مهرگان می شویم.برای وارد شدن به مبحث شناسایی مهر به پاسخ این سوال می پردازیم که

مهر چیست؟

 واژه مهر که در زبان اوستایی "میثره Mithra .در پارسی باستان "میتره در سانسکریت نیز میتره آمده است و در زبان پهلوی به شکل میتر دگرگون شده و در پارسی مهر گردیده است. در سنگ نوشته های پارسی باستان "باگ یادیش نام یکی از ماه های پارسی باستان بوده است که به معنی آرش ،ماه ستایش :بغ همان مهر است و گروهی از پژوهشگران بر این باورند که این ماه آغاز سال هخامنشیان است و ضمنا باگ یادیش برابر با ماه فغکان سغدی است و تکه نخست باگ یادیش یکی است و برابر ماه مهر است.از نظر تاریخی کهن ترین نشانه ای که از مهر در دست است مربوط به گروه های میتایی است که در هزاره دوم قبل از میلاد نقش مهمی در تاریخ آسیای غربی بر عهده داشته در سنگ نوشته هایی که از این گروه به دست آمده است نام مهر به عنوان پشتیبان پیمان به کار رفته است همچنین که اهورا که نام پاره ای از خدایان بزرگ مشترک آریایی بود در برگیرنده میترا و ارونا بوده.زرتشت پیامبر پس از برانگیختگی کوشش کرد که خیزش ژرفی در ساختار باورهای دینی ایرانیان باستان پدید آورد و چند خدایی را به یکتاپرستی تبدیل کند و با آداب و آیین های هم عصر خود که انباشته از خرافات بود مبارزه کند بنابراین مهر از خدای بودن فرو کشید و همچون فرشتهای در خدمت اهورا گماشت.از این زمان به بعد مهر به گونه "یزت پدیدار گشت و در اوستا از آفریدگان اهورا به شمار آمد. و پاسدار پیمان و فروغ روشنایی گردید از گذشت سالها  برانگیخته شدن دین زرتشت در میان مادها و پارسها و خاندان سلطنتی هخامنشی آیین یگانه ای پدید آمد که اهورا مزدا خدای یگانه پرستش و مهر و آناهیتا قابل احترام بوده اند.مهر به معانی دیگری نیز بوده که  بعد ها خورشید، نماینده جنگاوری ، دلیری ، پشتیبان رامش و آرامش و دوستی و پیمان به شمار می آمد و حتی درفش درخشان مهر هموتره در پیشاپیش سپاهیان هخامنشی بر افراشته می شده.

ایرانیان هفتمین ماه سال و شانزدهمین روز هر ماه و دهمین یشت اوستا را به نام نامیده اند و بسیاری از سرزمین های ایرانی نیز به نام مهر یا از کلمه ای ترکیبی با مهر ساخته شده اند

 جشن مهرگان

جشن مهرگان از جشن های بسیار بزرگ و با فر و شکوه ایرانیان بوده این جشن را در قدیم "متراکانا می گفتند و بعد ها به نام مهرگان خوانده شد و پس از اسلا م چون تازیان(گ نداشتند.مهر جان می گفتند.جشن مهر گان شش روز به طول می انجامید و از مهر روز در شانزدهم مهر ماه آغاز و به رام روز که بیست و یکم مهر ماه بود خاتمه می یافت.روز نخست آن را مهر گان همگانی و روز آخر را مهرگان ویژه می گوئند.عید مهرگان هم مانند نوروز یادگار حوادثی است که مهمترین و غیر خرافه گویی آن این بوده است که روزی که فریدون به یاری کاوه آهنگر بر ضحاک چیره شد و او رادر رشته کوه البرز کوه دماوند بندی ساخت و بر تخت پادشاهی نشست روز مهر از مهر ماه بود که مردم آن را جشن گرفتند.مردم ایرانی نیز به زبان خود می گفتند که آمد مهرگان روز کشتن کسی که مردم را می کشت.

بوریحان بیرونی در آثار باقیه آورده که تا شنیدند فریدون خروج کرده و به گفته فردوسی :بر ضحاک (تاری نژاد) چیره شد

توسی:     فـریــدون فــرخ بــه گــرز نـبــرد       ز ضحـاک تـازی بـرآورد گــرد

             چو در برج شاهین از خوشه مهر      نشست او به شاهی سر ماه مهر

             بـر آرایـش مهـرگان جشن ساخت     به شاهی سر از چرخ مه بر افراخت

رودکی:        

                        ملکا جشن مهرگان آمد      جشن شاهان و خسروان آمد

فردوسی

             فریدون چو شد بر جهان کامکار        ندانست جز خویشتن شهریار

                به رسم کیان تاج و تخت مهی       بیاراست به کاخ شاهنشهی

                  به روز خجسته سر مهر ماه      به سر بر نهاد آن کیانی کلاه

                  پرسیدن مهرگان دین اوست       تن آسانی و خوردن آیین اوست

               اگر یادگار است از او ماه مهر       بکوش و برنج و ایچ منمای چهر

عنصری:

      مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال       نیک روز و نیک جشن و نیک وقت و نیک حال

باید گفت از آنجایی که شاعران فوق در ادوار ایران بعد حمله اعراب دوره اسلامی بوده در این دوران مهرگان را جشن می گرفتند که البته در سراسر ایران نبوده وفقط در مناطقی که هنوز یک جرعه خون ایرانی در رگهاشان می جوشید و در بار شاهان این مراسم برگزار میشده.

 برگزاری مهرگان

جشن مهرگان در شانزدهم تا بیست و یکم مهر ادامه داشته که هر روز به یک طبقه از طبقات اجتماعی از جمله شاهزادگان،موبدان،بازرگانان،جنگیان،ودهقانیان و پیشواران اختصاص داشته.که این جشن اینطور برگزار می شود که جشن بزرگی گرفته با تمام میوه های موجود و می گساری و مستی ودادن هدیه به تمام کسایی که دوستش داریم به پدر مادر برادر خواهر و دوست و آشنا.این جشن مثل نوروز با تمام عظمتش برگزار می شده که دوباره این جشن به کمک نسل جوان و آگاه ایران در حال زنده شدن است .

در زمان هخامنشیان، شاهان هیچ گونه نباید مست می شدند، مگر در روز جشن مهرگان که لباس ارغوانی می پوشیدند و در باده پیمایی می خوارگان شرکت میکردند.پادشاهان در این جشن می رقصیدند.اردشیر بابکان و خسرو انوشیروان پادشاهان ساسانی در این روز تن پوش نو به مردم می بخشیدند. در این روز مردم هر چه را که بیشتر دوست داشتند به شاه هدیه می دانند.

 



:: موضوعات مرتبط: جشن مهرگان , ,
:: بازدید از این مطلب : 725
|
امتیاز مطلب : 150
|
تعداد امتیازدهندگان : 44
|
مجموع امتیاز : 44
تاریخ انتشار : 14 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : r.u

7 امرداد

در آئین ما، خرداد و امرداد به معنی کمال و دوام در جهان مینوی و پرستاران آب و گیاه در جهان خاکیست امرداد واژه ای اوستایی است که از سه بخش آ+مر+تات است که آ پیشوند نفی است .مر از ریشه مرگ و تات به معنای کاملی و رسایی و سالمی=یعنی بی مرگی یا جاودانگی است.از همه مهمتر. ما ایرانیان در این روز به صحرا و دشت ها میرویم و در فضای باز به جشن و پایکوبی می پرداختند. به یقین پدران و مادران ما، در این روز به باغ و مزارع خرم و دلنشین دور از شهر می رفتند و طی مراسمی این جشن را با شادی و سرور در هوای صا ف و باز در دامن طبیعت برگزار میکردند.نکته دیگری که می ماند این است که مردم به اشتباه این ماه را مرداد می گویند که به معنی مرگ  و نیستی بوده که کاملا اشتباه است.



:: موضوعات مرتبط: جشن امردادگان , ,
:: بازدید از این مطلب : 814
|
امتیاز مطلب : 150
|
تعداد امتیازدهندگان : 46
|
مجموع امتیاز : 46
تاریخ انتشار : 14 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : r.u

13 تیر

یکی از جشن های بسیار مهم تابستان جشن تیرگان بوده .از آنجایی که سیزدهمین روز هر ماه تیر روز است در13 تیر این جشن در میان  ما ایرانیان آغاز میشده و به مدت 9 روز ادامه داشته و نهایت در روز 22 تیر که به نام باد معروف بوده پایان می یافت جشن تیرگان یکی از شادترین جشن های ما ایرانیان بوده است.روز اول تیر ماه افراسیاب تورانی به ایران غلبه کرد و منوچهر پادشاه پیشدادی را با سپاهیانش در تپورستان محاصره نمود و ایرانیان از این واقعه سخت غمگین شدند. و آنروز را در سوگ فرو رفتند .از آن روز به بعد اول تیر که اورمزد نام دارد روز عزای ملی شمردند و هر سال در این روز به خانه های کسانی که به واسطه فوت یکی از بستگان عزادار بودند می رفتند و تسلیت می گفتند.این رسم نیک امروزه نیز در بین زرتشتیان ( ما ایرانیان ) معمول است.اما پس از محاصره منوچهر او تقاضای صلح کرد که افراسیاب پذیرفت و در روز 13 تیر که بنام تیر روز است قرار تعیین حد و مرز ایرانیان و تورانیان گشت.که این صلح و سازش برای ایرانیان  بهترین نعمت و سعادت بود و به شکرانه نجات منوچهر و سپاهیانش از دست تورانیان جشن گرفتند .اما از نظر مطالب علمی ادبی. تیر ( تیشتریه ) نام ستاره ای ست که به ستاره باران معروف است.در کتاب اوستا در فقره 44 تیریشت آمده ما ستاره تشتر درخشان را و با شکوه را احترام می گذاریم که اهورامزدا او را به سروری و نگهبانی همه ستارگان  برگزیده.اما از دیگر دلایل بزرگداشت این جشن و اهمیت آن احترام به شخصیت قهرمان اسطوره ای ایران یعنی آرش کمانگیر است که در جریان محاصره ایران توسط افراسیاب و انعقاد معاهده صلح مبنی بر تعیین حد . مرز ایران بواسطه افکندن تیری .جان خویش را فدای صلح و آشتی و آرامش بر کشورش می کند.حماس آرش یکی از زیباترین .شیرین ترین و دلنشین ترین حماسه پرواز و رمز جاودانگیست .چنانکه فخر گرگانی در داستان ویس و رامین می گوئد

اگر خوانند آرش را کمانگیر            که از ساری بمرو انداخت یک تیر

تو اندازی بجان من و ز گوراب             همی هر ساعت صد تیر پرتاب 

ابوریحان بیرونی:

در خصوص پرتاب تیر توسط آرش کمانگیر می نویسد پس از آنکه افراسیاب به منوچهر غلبه کرد و او را در تبرستان ( تپورستان ) محاصره کرد توافق براین شد که از فرود تیر به بعد جزو قلمرو توران گردد.آنگاه آرش را که مرد شریف و دیندار و حکیمی بود برا انداختن تیر بیاورد .آرش برهنه شد و بدن خویش را به حاضرین نشان داد و گفت ای پادشاه و ای مردم به بدنم بنگرید مرا زخم و مرضی نیست ولی یقین دارم که پس از آن دیگر در بین شما نخواهم بود. و دست به چله کمان برد و بقوت خداداد تیر را از شصت رها کرد و جانش را تسلیم کرد .خداوند به باد امر فرمود تا تیر را حفظ کرده آن تیر از کوه رویان بلندای رشته البرز کوه دماوند به دورترین نقطه مشرق .به فرغانه رسید و به ریشه درخت گردو که در دنیا بزرگتر از آن درختی نبود نشست آن محل را سر حد ایران و توران قرار دادند. منوچهر و افراسیاب به همین مقدار بسنده و صلح نمودند.در تاریخ بلعمی نیز این داستان آمده.اما اگر از دید دینی نگاه نکنیم . در مورد تیر کمان آرش عده ای از دانشمندان بر این عقیده اند که آرش با اختراع ابزار و وسیله ای مخصوص موفق به پرتاب شده از جمله این دانشمندان جیوانی مدی در مجله آسیایی  اظهار می کند آرش در نتیجه اختراع ایزار مخصوص موفق به پرتاب کردن تیر تاریخی و شگفت انگیز شده و متلاشی شدن بدن او پس از پرتاب کردن تیر و مسافتی که آن تیر پیموده دلیل بر وجود چنین اختراعی می باشد که شاید شبیه موشک بوده و با متلاشی شدن بدن اسطوره تاریخ کشورمان اسرار آن اختراع عجیب مکتوم مانده است.بعضی از نویسندگان معتقدند که آرش کمانگیر پیشتر از آن به ماده منفجره تی ان تی یا دیگر مواد محترقه دسترسی یافته بود و با توان این ماده منفجره توانسته بود چنین تیری پرتاب کند و از قدرت زیاد آن ماده بود که بدنش قطعه قطعه شد.در تحلیل اقدام آرش کمانگیر باید گفت که آرش می دانست که اگر   تیر بیفکند جان میدهد با این وجود دست به حرکتی آگاهانه زده و در ظاهر به سوی نیستی می رود ولی این نیستی سر آغاز نوعی هستی و آخرین مرحله عشق ،عشق به وطن

نحوی برگزاری

اما نحوه اداب و رسوم مربوط و اینکه چطور انجام دهیم باید گفت در 13تیر هفت عدد نخ ابریشمی رنگارنگ و یا هفت سیم نازک و ظریف که اسمش تیر و باد است می بافتند و به مچ دست یا دکمه لباس می بستند و شیرینی می خوردند و در روز باد،22 تیر یعنی نه روز بعد آن، رشته را باز و به دست باد می سپردند. و به شادی و می گساری و شیرینی خوردن می پرداختند البته در این روز لباس نو می پوشیدند و اگر کسی نمی توانست لباس نو داشته باشد.از این رو تارهای نازک بافته که نمادی از لباس نو و اجرای این جشن باشد.البته در مورد تار یا بند تیر و باد گروهی معتقدند که چون منوچهر شکست خورده برای تحریک میهن پرستی و جبران آن، آن را به دست می ببستند و پس از ده روز در صدد رفع این سرگشتگی ملی بر آیند و و در اثر فداکاری آرش آن بند را به عنوان آزادی ایران پاره می کردند. در تواریخ این صورت تیر اندازی را دور از عقل می دانند که چهل مرحله برود.اما پور سینا ( ابوعلی سینا) این صورت را منکر نیست و می گوید که این حکمت دور نیست  و می تواند انجام گرفته باشد.



:: موضوعات مرتبط: جشن تیرگان , ,
:: بازدید از این مطلب : 770
|
امتیاز مطلب : 142
|
تعداد امتیازدهندگان : 44
|
مجموع امتیاز : 44
تاریخ انتشار : 14 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : r.u

6خرداد

جشن خوردادگان یکی از جشن های ماهیانه ای ست که در روز ششم خرداد به احترام فرشته هئوروتات یا خرداد که نمائنده کمال و رسایی و شادی و خرمی ست. این جشن به این صورت انجام می گیرد که در این روز با جمعی از خانواده به کنار چشمه ها .رودها. دریا می رویم و به پرستش اهورامزدا میپرداختند. ودر انتها به خوشگذرانی و شادی سپری می کردند. ایرانیان همواره سعی می نمودیم که آن صفات را راهنمای زندگی خود کنند

حماسه سرای سترگ ما فردوسی:

چو شادی بکاهـد،بکاهـد روان         خرد ناتوان  گردد اندر میان



:: موضوعات مرتبط: جشن خردادگان , ,
:: بازدید از این مطلب : 743
|
امتیاز مطلب : 156
|
تعداد امتیازدهندگان : 47
|
مجموع امتیاز : 47
تاریخ انتشار : 14 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : r.u

3 اردیبهشت

روز سوم هر ماه و ماه دوم  سال به نام اردیبهشت امشاسپند است.به همین منظور ما ایرانیان

این روز را به نام اردیبهشتگان جشن می گرفتند.این جشن به منظوره این بوده که نماینده ایزدی و نظم اخلاقی در جهان برقرار شود.و نحوی برگزاری آن رفتن به مراسم های شادی و سرور دسته جمعی است

به قول ابوریحان بیرونی: معنای این نام آن است مه راستی بهتر است و برخی گفته اند منتهای خیر است و اردیبهشت ملک آتش و نور است و این دو با او مناسبت دارد



:: موضوعات مرتبط: جشن اردیبهشتگان , ,
:: بازدید از این مطلب : 690
|
امتیاز مطلب : 114
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
تاریخ انتشار : 14 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : r.u

19 فروردین

روز فروردین از ماه فروردین برابر با 19 فروردین.این جشن به فروهر پاک در گذشتگان و نیاکان مربوط است به همین دلیل برای شادی روان و فروهر در گذشتگان به آرامگاه آنان می روند.در این روز به صورت نمادین لباس سپیدی می پوشیدند و دراجرای مراسم، خوراکی و میوه تقسیم می کردند و در انتها در مکانی جمع و آش درست و صرف می کردند.



:: موضوعات مرتبط: فروردین گان , ,
:: بازدید از این مطلب : 726
|
امتیاز مطلب : 135
|
تعداد امتیازدهندگان : 42
|
مجموع امتیاز : 42
تاریخ انتشار : 14 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : r.u

 اول فروردین 

 ایرانیان بر پایه آموزش های پیامبرشان، زرتشت بر این اندیشه بودند که شادی از جلوه های نیک اهورایی و همساز با زندگی ست. با این نگرش پیوسته بر آن بودند تا در هر مناسبتی اندوه و سوگواری را از خود دور سازند.نیاکان ما برای اینکه از زندگی خود بهره بیشتری بگیرند جشن هایی را به انگیزه های گوناگون استوار به باورهای ارزنده ملی و سازگار با زندگی طبیعی پیش بینی کرده تا بیشتر گرد هم آیند و روزگار را بهتر به شادی و سرور بگذارنند و نیز فروزه و همبستگی را که بر گرفته از آیین شان بود در جامعه توان و پویایی جاودانه ببخشند.   نوروز، جشن ايرانيان از روزگاران كهن پر شكوه ترين جشن بهاری در جهان بوده است. نوروز بهارانه ای ست كه روايت های تاريخ درباره پيدايش آن بسيار گوناگون است نوروز جشن شروع فروردين يا « فرودگان » است كه ياد آور ا جداد و نياكان ما بود و چنان مي پنداشتند كه در پنج شب آخر سال،فروهرها( روح پاك مردگان )، برای ديدار وضع زندگي و احوال بازماندگان به زمين فرود مي آيند و در خانه و آشيانه خويش سرگرم تماشا مي شوند . اگر خانه روشن و پاكيزه و ساكنان آن راحت وشاد باشند ، ارواح مسرور و سر افراز برمي گردند است .نوروز، از هجمه ها و حمله هاي يونانيان ، اعراب ، تركها ومغول ها جان به در برد . و نوروز ثابت كرد كه مهم ترين جشن فرهنگي ميليون ها ايراني است. نگاهبانی و گرامیداشت طبیعت و زیست‌ بوم‌های بشری و جامعه‌ای آرام، آزاد و شاد، در گذر هزاران سال همواره برای ایرانیان وظیفه‌ای بزرگ و مقدس دانسته می‌شده است. بسیاری از باورها، آیین‌ها و جشن‌های ایرانی از پدیده‌های طبیعت برخاسته و از آن الهام گرفته شده است. در «اوستا» كتاب مقدس و كهن همه ایرانیان با هر گرایش دینی، بیشتر از هر چیز دیگری به ستایش پدیده‌های طبیعت، همچون آسمان، زمین، خورشید، ماه، آب، باد، ابرها، جویباران، دریاها، گیاهان و جانوران پرداخته شده و گرامی داشته شده‌اند. در اوستا با رویكردی جهانی و بدور از هرگونه برتری‌طلبی، همگی زنان و مردان جهان «در هر سرزمینی كه زاده شده باشند» ستوده شده‌اند. مردان و زنانی كه «برای پیروزی راستی، كوشیده‌اند و خواهند كوشید» و نیز «آنان كه گیاهان بارور را در پردیس‌های زیبا بنشا ند ند». در سرودهای این كتاب، ایزدی بزرگ بنام میترا ستوده شده است كه پاسبان مهر و پیمان است و مردمان را «خا نمانی پر از آشتی، پر از آرامی و پر از شادی می‌بخشد.باورهای ایرانیان به زنده گانی صلح‌آمیز و آشتی ‌جویانه و احترام به پدیده‌های طبیعت، در سراسر آثار ادبی و هنری و معماری آنان به چشم می‌خورد و شیوه برگزاری جشن‌های آنان نیز از همین باور د یرین سرچشمه می‌گیرد. تقریباً همگی جشن‌های ایرانی برگرفته از رویدادهای علمی كیهانی و طبیعی بوده و دستورهای خاص قومیتی و دینی نیست. آیین‌های ایرانی با شركت همه مردمان و با شادی و سرور دسته‌جمعی برگزار می‌شده و مفهومی به نام «اقلیت» در فرهنگ و ادبیات آنان معنا نشده و بكار نرفته است. در آیین‌های ایرانی نه تنها اثری از خشونت و بدرفتاری با طبیعت و گیاهان و جانوران دیده نشده، بلكه حتی با آدابی همراه است كه به انگیزه پاكیزگی و پاسداری از محیط زیست و همزیستی جوامع بشری برگزار می‌شود.آنان در سیزدهمین روز بهار، تابستان و پاییز، جشنی همراه با سركشی به طبیعت در ستایش «تیشتَـر» ایزد بارندگی برگزار می‌كنند. در دوم اردیبهشت، جشن گردآوری گل‌ها و گیاهان دارویی؛ در آغاز تابستان، جشن بلندترین روز سال و كمال خورشید؛ در ششم تیر، جشن شكفتن گل «نیلوفر»؛ در پانزدهم تیر، جشن كهن‌ترین مراسم «خام‌خواری» شناخته شده در جهان؛ در هجدهم مرداد، جشن نوشیدنی‌های گوناگون به نام «مَی‌خواره»؛ در نخستین و شانزدهمین روز مهر، جشن گرامیداشت «میترا» ایزد راستی و پیمان؛ در دهم آبان، جشن گرامیداشت «آناهید» ستاره آب‌های روان و یكی از گرامی‌ترین ایزدبانوان اسطوره‌ای ایران؛ در آغاز زمستان، جشن زایش خورشید؛ در پانزدهم دی، جشن كهن هنرمندان و پیكرتراشان به نام «بَـتیكان» همراه با ساخت تندیس‌های گوناگون؛ در بیست‌ودوم بهمن‌، جشن «بادروزی» در ستایش باد و آسمان پاك؛ و همچنین جشن‌های پرشمار دیگری برای گلاب‌گیری، برای آغاز فصل كشاورزی، برای بارش نخستین برف سال، برای شكفتن گل سرخ (شقایق)، برای فصل چیدن انگور، انار و فندق. اینها، تنها نمونه‌هایی اندك از آیین‌های پرشمار سالانه ایرانی است.اما آیین‌های نوروزی عملاً از اول ماه اسفند آغاز می‌شود. در اسپندماه، ایرانیان زمین را آماده رویش و بارور می‌دانند و همچون بانویی گرامی از او پاسداری و مراقبت می‌كنند. حتی نام این ماه در آغاز به معنای زمین بوده است و پنجمین روز این ماه را روز بزرگداشت زمین بارور و همتای انسانی آن یعنی بانوان می‌دانند. در سراسر اسپندماه، ایرانیان آیین‌هایی در پیشواز فرارسیدن نوروز كه در واقع هنگامه زایش زمین و آغاز فصل بهار دانسته می‌شده است، برگزار می‌كرده‌اند. روز اول این ماه، همزمان با جشنی بنام «آبسالان» است كه به مناسبت روان شدن جویباران و آبشارها، و همراه با نمایش‌هایی شاد و خنده‌آور بنام «كوسه‌سواری» انجام می‌شده است. در دهم اسپند جشنی به نام «وخشَـنكام» را بر كنار رودها و در گرامیداشت آنها برگزار می‌كرده‌اند. نوزدهم اسفند را «نوروز رودها» می‌نامیدند و در این هنگام به لایروبی و پاكسازی چشمه‌ها، نهرها و كاریزها می‌پرداخته‌اند و حتی بر آنها عطر و گلاب می‌پاشیده‌اند. بیستم اسپند را روز «گلدان» می‌دانستند و به این مناسبت به كاشت گل‌ها و گیاهان و درختكاری روی می‌آورده‌اند. در بیست‌وششم اسپند یاد و نام پیشنیان از دنیا رفته خود را گرامی می‌داشتند. در شب آخرین چهارشنبه سال، همه ناپاكی‌ها را از خانه، باغ و گذرها می‌زدوده و آنها را آتش می‌زده‌اند و حتی خود نیز بگونه‌ای نمادین و برای پاكیزه شدن از همه بدی‌ها و كدورت‌ها، از بالای آتش‌ها می‌گذشته‌اند. در آخرین روز زمستان، در جشنی به نام «اوشیدَر»، دختری آراسته را سوار بر شتری زیبا و آذین شده به كنار آب‌های فرخنده و گرامی دریاچه هامون می‌بردند تا مراسم نمادین باروری و زایش سوشیانت (موعود نجات‌بخش ایرانی) را با سرود و شادمانی برگزار كنند. و در آخرین شب سال، چراغی به نشانه روشنایی و فروغمندی و پایندگی همیشگی خانه و كاشانه و میهن خود، در درون هر خانه، و آتشی نیز بر فراز بام‌ها برمی‌افروخته‌اند.اینك، بامداد «نوروز خجسته پی» فرا می‌رسد. نخستین روز بهار و روز زایش زمین؛ روز تولد طبیعت، شكوفایی گل‌ها و نغمه‌های پرندگان؛ فرخنده‌ترین روز و جشن ایرانیان؛ جشنی كه همه آیین‌های شاد اسپندی پیش‌درآمد آن بود. روزی كه برگزاری جشن باشكوه آن، دستور و خواست هیچ شخص، حكومت، دین یا قومی نبوده است و تا امروز همه كوشش‌های كسانی كه خواسته‌اند به آن رنگ و بوی مذهب و قومیت خود را بدهند، با شكست روبرو شده است. نوروز، همواره در نبرد با كسانی كه قصد نابودی یا تحریفش را داشته‌اند، پیروز و سرافراز برآمده است.مهمترین ویژگی نوروز در همبستگی و همزیستی همه مردمان است. مردمانی كه با گرد آمدن بر كنار یكدیگر، شادی خود را با هم تقسیم می‌كنند. با بوسیدن روی یكدیگر، از كدورت‌ها دوری می‌جویند. و با دیدار از بزرگسالان، سپاس و قدرشناسی خود را تقدیم آنان می‌كنند. بزرگسالانی كه به كودكان مشتاق، تخم‌مرغی ارزانی می‌دارند كه نماد گیتی و زمین است. مادربزرگانی كه ظرفی از سبزه‌های تازه‌پرورانده خود را به فرزندان پیشكش می‌كنند و جوانانی كه چه دلبستگی ژرفی به سبزه‌ای دارند كه از دستان مادربزرگ خود برگرفته‌اند. سبزه‌ای كه مادربزرگ در سراسر اسپندماه، همچو فرزندی نازنین پرستاری‌اش می‌كرد. بر بالای آن رواندازی می‌گسترد و چندین بار در روز بر آن آب می‌پاشید. بارها آنرا جابجا می‌كرد تا همواره در پرتو نور خورشید باشد. هر روز، بارها آنرا تماشا می‌كرد تا سر زدن «نخستین جوانه»‌های آنرا ببیند و به همه خبر بدهد.بر سفره «هفت‌سین» نوروزی ایرانیان، می‌توان آب را دید و آینه را، می‌توان اسنفدی را برافروخت و اخگر كوچك «نوكچه‌ای» (شمعی) را، می‌توان نانی را خورد و پنیر و سبزی‌ای را، می‌توان سیب و سنبلی را بویید و عطر گلاب را، می‌توان سمنویی را چشید و شاهنامه را خواند. آیین‌های كهن ایرانیان و سفره هفت‌سین آنان برای یك زندگانی نیك و خرم، و برای جامعه‌ای كه خواهان احترام متقابل همه ملت‌ها به یكدیگر است، برای ملتی كه نیاكان او از دیرباز چنین نیایش می‌كرده‌اند كه بادا گفتار آرام بر جهان؛ بادا كامروایی بر جهان، بادا آبادانی بر جهان» چه چیزی كم دارد؟ ما ایرانیان، ضمن احترام به باورها و آیین‌های همه مردم جهان، از هر نژاد و تبار و دین و ملیت، آرزو داریم در هر كشوری كه هستیم، بتوانیم نوروز و آیین‌های پیوسته به آنرا به شادی و خرمی برگزار كنیم و دیگران را نیز در شادی خود سهیم سازیم. یاری رساندن به ایرانیان برای برگزاری آیین‌های نوروزی، احترام به یادمانی كهن برای پاسداشت زندگانی نیك و سعادتمندانه بشری، و یاری به اندیشه‌ای است كه نگاهبانی از زمین سرسبز و منش توأم با همزیستی صلح‌آمیز بشری را همواره وظیفه دیرین و مقدس خود می‌دانسته است و می‌داند.

*فلسفه هفت سین

به طور مقدمه باید دانست که عدد "هفت" نزد ایرانیان مقدس بود و به خاطر ستارگان هفتگانه یعنی؛ زهره ، مشتری ،عطارد ، زحل ، مریخ ، زمین و خورشید » عدد هفت را گرامی می داشتند. نیاکان ما که زرتشتی بودند ، اعتقاد داشتند که عقل مقدس خدا یعنی " اهورامزدا که به او سپند مینو نیز می گفتند ، شش وزیر بزرگ (فرشته ) به نام "امشاسپندان:ارديبهشت،خرداد،امرداد،شهريور،بهمن،اسپندارمذ دارد که یعنی مقدسان جاویدان و این شش امشاسپند با سپندمینو تشکیل (هفت سپند) می دهند.علت این که هفت سین به راستی هفت سین است ، اشاره به هفت "امشاسپند" است و چون کلمه "سپند" با سین شروع می شده ، روی این اصل به علامت آن هفت مقدس جاودانی ، چیزهائی در نظر گرفته شده که هم با حرف سین شروع شده باشند و هم مورد استفاده مثبت بشر واقع شوند.

عدد هفت در قدیم: مردم بابل عدد هفت را مقدس می شمردند ، طبقات آسمان و زمین و سیارات هفت بوده است ، ایام هفته هفت روز است.

آئین زرتشت هفت فرشته مقرب وجود دارد.

در تورات مذکور است که هفت نر و ماده را با خود برگیر تا نسلی بر جهان بماند.

هفت در آئین مسیح : هفت معجزه ، از 33 معجزه را مسیح در انجیل ذکر کرده است ، در انجیل از هفت روح پلید صحبت شده است ، به نظر فرقه کاتولیک ، هفت نوع شادی و هفت غسل تعمید وجود دارد.

هفت در اسلام: آسمان هفت طبقه دارد . فرعون در خواب هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر را دید که گفتند هفت سال خشکسالی و هفت سال فراوانی می شود. پیش از اسلام در بین اعراب ، هفت بار طواف دور کعبه مرسوم بوده و در سنت اسلامی نیز چنین است ،هفت عضو بدن هنگام نماز نیز مذکور است .

هفت در تاریخ : همراهان داریوش با خود او هفت نفر بودند، در نقش رستم در بالای آرامگاه داریوش ، هفت نقش ملاحظه می شود . جنگهای هفت ساله در زمان لوئی 11 واقع شد. اژدهای هفت سر معروف است . هفت پسر گشتاسب به هفت راهزن تبدیل شدند و هفت خوان رستم و اسفندیار معروف است.
معابد هفت طبقه: در بابل و آشور هر معبدی هفت طبقه داشت و هر طبقه به نام یکی از سیارات و هفت رنگ بود (سرخ ، سیمین، سفید، سیاه، ارغوانی، آبی و سبز). حصار اکباتان هفت دیوار داشت.

 سفره ی هفت سین:

در کشورهای مختلف هفت سین‌های متفاوتی پهن می‌شود، حتی در برخی از نقاط ایران و دیگر کشورها به جای هفت سین، هفت شین پهن می‌کنند، سفره هفت سینی که امروزه بیشتر مرسوم است داری هفت مورد از چیزهای مانند:

سبزه : نماد خرمی و نو زیستی

سرکه : نماد شادی ( میوه درخت تاک در ایران میوه شادی خوانده میشد )

سمنو : نماد خیر و برکت

سیب : نماد مهر و مهرورزی

ســیر : نگهبان سفره ( در اکثر فرهنگ های آریائی برای سیر نقش محافظت کننده از شر قائل بودند )

سماق: نماد مزه زندگی

سنجد : نماد حیات و بزر حیات

سپـند : (اسفند)و همچنیین در زمان ساسانيان هفت شين رسم مردم ايران شد و شهد و شراب و شاهد و شمع و شير و شايه (ميوه) و شمشاد نشانه های نوروز شدند.پس از يورش تازی ها به ايران مردم برای نگهداری از فرهنگ خود هفت سين را جايگزين هفت شين نمودند و به همين دليل، چون در اسلام "شراب" حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را كه سركه مى شد انتخاب كردند و اينگونه شين به سين تغيير پيداكرد.به هرروى خوراكى هاى ويژه ای بر سفره هفت سين مى نشينند كه عبارتند از: سيب، سركه، سمنو، سماق، سير، سنجد و سبزى (سبزه.خاستگاه جشن‌ها و آیین‌های ایرانی، پیوندی ژرف و شگرف با پدیده‌های كیهانی و هستی‌شناسانه، و همچنین با ویژگی‌های اقلیمی و زیست‌بومی دارد. اما روش برگزاری این آیین‌ها در فرهنگ ایرانی، بیشتر از دیگران با واقعیت‌ها نزدیكی دارد در باورهای كهن سامی و میاندورودِ پیش‌آریایی و نیز یونان عصر كلاسیك، خدایان گاه مظهر خشم و خشونت و آدم‌ربایی و تجاوز و خشكسالی و ترس هستند؛ اما در فرهنگ ایرانی، پروردگار و ایزدگان، همیشه و همواره مظهر نیكی و خیرخواهی برای مردمان و باشندگان روی زمین هستند و «سرای سپند» كه جایگاه مینویان دانسته می‌شود، سرایی است كه در آنجا تنها «نور و سرود» وجود دارد. از این رو است كه مرگ در باورهای ایرانی كهن، نه تنها پدیده‌ای غمناك دانسته نمی‌شده، كه گاه موجب سرور و شادمانی هم می‌شده است. جشن «بَـمو» یكی از بزرگترین جشن‌های دین مانوی، با شادی و ساز و سرود، در روز درگذشت مانی- پیامبر بزرگ ایرانی- برگزار می‌شده است. در نگاركندهای دخمه‌های هخامنشی، اثری از ناله و موی‌كندن و روی چنگ‌زدن و گریبان دراندن و گریه و زاری دیده نمی‌شود. در سراسر شاهنامه هیچ آیین سالگرد مرگی گزارش نشده است.

*عید نوروز

 پر واضح است که آغاز سال میلادی فقط برای کسانی است که دین مسیح و مسیحی اند و ربطی به بقیه ادیان یا انسان ها ندارد که یک سنت مخصوص خود را دارد. اما در مورد عید نوروز و آغاز سال ایرانیان فراتر از مسایل مذهبی بوده و جشنی میان انسان و انسانیت و طبیعت و زنده شدن طبیعت و تولدی دیگر. پس چرا با دین خودمان عید نوروز را خراب کنیم؟ منظورم این است که چرا در سفره هفت سین باید کتاب مذهبی خود را آنجا بگذاریم. وقتی قران می گذاریم وقتی یک فرد مذهبی در این جشن قران می گذارد . جشن را مذهبی کرده .مثلا اگر فردی این جشن را میگیرد.اگر شخصی بهایی یا یهودی یا بی دین بوده آیا آن مذهبی مسلمان خانه او می رود؟ پس چرا همه چیز را مذهبی می کنیم؟ زپ م



:: موضوعات مرتبط: جشن عید نوروز , ,
:: برچسب‌ها: "نوروز " ,
:: بازدید از این مطلب : 705
|
امتیاز مطلب : 148
|
تعداد امتیازدهندگان : 46
|
مجموع امتیاز : 46
تاریخ انتشار : 14 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : r.u

نام نامه ایرانیان

بيش از  350  نام اوستايي - زرتشتي و ايراني دربرگیرنده کوردی - پارسی - آذری - بلوچی - بختیاری و . . .



:: موضوعات مرتبط: هخامنش , نام نامه ایرانیان , ,
:: برچسب‌ها: "نام نامه ایرانیان" ,
:: بازدید از این مطلب : 792
|
امتیاز مطلب : 162
|
تعداد امتیازدهندگان : 53
|
مجموع امتیاز : 53
تاریخ انتشار : 14 شهريور 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد